اشعار بصیرت

در حق طلبي هميشه با عزت باش
همواره براي دين خود زينت باش
مانند امام صبر! مانند علي!
اي دوست بيا منادي وحدت باش

**

خورشيد سعادت و يقين است علي
خيبر شکن و ناجي دين است علي
هرگز نشود نور حقيقت خاموش
محبوب «تمام مسلمين» است علي

**

در دين خدا راه ندارد تزوير
اسلام ببين چگونه شد عالمگير
اي تشنه ي راه حق! کجا مي‌گردي؟
سرچشمه ي وحدت است همواره غدير

**

هر کس که تولا و تبرا دارد
در واقعه‌ها نگاه بينا دارد
وقتي که نتيجه اش شود «شيعه کشي»
«لعن علني» دگر چه معنا دارد؟

**

ديديد چگونه دشمن تکفيري
از کشتن مسلمين ندارد سيري
در وقت مبارزه دگر بي ‌معناست
در خطِّ خودي منازعه، درگيري!

**

در مصر ببين دوباره ناکامي را
سرکوب‌گري و بي‌سرانجامي‌ را
با حربه ي اختلاف دشمن مي‌خواست
خاموشيِ بيداري اسلامي را

**

خواهي دلت از غم نشود مالامال؟
خواهي نشود حقيقت آيا پامال؟
در وقت بيان حق، سخن بايد گفت
با لهجه ي عقلانيت و استدلال!

یوسف رحیمی



موضوعات مرتبط: اشعار بصیرت
[ 16 / 10 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد